-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:39951 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:23

آيا مراسم عزاداري و مرثيه خواني، از دوران صفويه رواج يافته است؟
در مورد مطلبي كه در سؤال آمده نكاتي قابل بررسي مي باشند كه عبارتند از: اولاً: در ابتدا لازم است نگاهي به تعريف واژه روحانيت و ويژگيهاي آن در اسلام بيندازيم و سپس فرق بين آن و روحانيت در دين مسيح را بيان نمائيم: واژه روحانيت به معناي «روح محوري» در برابر «جسم محوري» است. گاهي اين اصطلاح به جاي واژه «عالم دين» و يا «دين شناسي» و نظير آن به كار مي رود كه چندان رسا نيست، چنانكه برخي از اصطلاحات زمان هاي پيشين چون «آخوند» (پيشواي مذهبي يا دانشمند) و «ملاّ» (درس خوانده) نيز چندان رسا نبود و علاوه بر نداشتن دلالت لازم بر مراد، گاهي با تحقير و توهين دشمنان دين و روحانيت همراه بود. در فرهنگ قرآن و اهل بيت(ع) در مورد دين شناسان و ادامه دهندگان رسالت انبياي الهي واژه «عالم» به كار رفته و با القايي چون «وارثان پيامبر»، «جانشينان پيامبر»، «دژهاي اسلام» و «صاحبان فهم عميق»، «منذران قوم» و... به آنان اشاره شده است. اما از نظر اصطلاحي، روحاني يا عالم ديني به معناي «دين شناس و دين دار عصر خويش الگوي عيني اجراي دين و هادي خود و جامعه و ناظر بر اجراي دين به منظور عروج در رسيدن انسان به كمال نهايي». ويژگي هاي روحانيت عبارتند از: 1- اسلام شناسي 2- زمان شناسي 3- شايستگي براي فهم دين و تبليغ و تبيين آن، 4- تبلور دين در ظاهر و باطن 5- صلاحيت براي اجراي دين در عرصه اجتماع 6- شايستگي براي هدايت و نظارت بر اجراي دين {V(ر.ك: محمدجواد حيدري كاشاني، مجموعه امام خميني و حكومت اسلامي، ج 8، ص 166 - 165)V} امّا اگر شما روحانيت در دين مسيحيت را با ويژگيهايي كه دارد مورد مطالعه قرار دهيد در مي يابيد كه بين ايندو اصطلاح (روحانيت در اسلام با روحانيت در مسيحيت) اختلافات ماهوي متعددي وجود دارد كه به هيچ وجه قابل اقتباس از ديگري نمي باشد كه ما به برخي از آنان اشاره مي نمائيم: روحانيت در مسيحيت تنها مقام صاحب اعتبار در مسايل ديني و رابطه و واسطه خدا و انسان به شمار مي آيد كه به نوعي از عصمت و قداست خاصي برخوردار بوده و كمتر به جنبه عملي و معرفتي اخلاقي و علمي او توجه مي شود و به عنوان يك طبقه ممتاز از ساير طبقات شناخته مي شود. به خلاف روحانيت شيعه كه بر بعد معرفتي و علمي او توأم با بعد اخلاقي و عملي توجه مي شود و... {V(ر.ك: مهندس جلال الدين آشتياني، تحقيق در دين مسيح، ص 409)V} ثانياً: مطالعه تاريخ صفويه به روشني بيانگر اين مطلب مي باشد كه علماء شيعه در برابر مبلغان مسيحي موضع گيري هاي متعددي داشته اند و كتابهاي بيشمار در جهت مقابله با ترويج عقايد و افكار مسيحيت نگاشته شده است بنابراين اثبات چنين مطلبي مشكل مي نمايد. {V(ر.ك: رسول جعفريان، دين و سياست در دوره صفوي، ص 301) V} ثالثاً: روحانيت در ديد دكتر در دوره هاي مختلف و سالهاي متمادي به شكلهاي مختلفي جلوه كرده و ديدگاهش گاه عوض شده گاه به افراط كشيده شده است. بنابراين براي درك شناخت موضع دكتر درباره روحانيت لازم است كار زمان بندي شده اي روي آثار دكتر بشود. رابعاً: براي ارائه نظر و انتقاد از عملكرد فرد يا افرادي حتماً بايد شرايط، اوضاع و احوال آن زمان را در نظر گرفت نه با معياري كه امروز به دست آورده كما اينكه دكتر سعي مي كند معيار تشيع سرخ را تا آخر تاريخ ببرد و هر دوره اي را با آن محك بزند. حضرت امام(ره) با اينكه به همه سلاطين بدبين بودند و فردي كاملاً انقلابي بودند اما در جاي خود از علماي معاصر حكومت صفوي حمايت مي كرد يعني احساس مي كرد كه در آن مقطع زماني، مرحوم مجلسي يا محقق كركي و يا ديگران جز كاري كه كردند، نمي توانستند كار ديگري انجام دهند. لذا رسماً از مرحوم مجلسي ستايش و دفاع كردند. خامساً: با اين همه دكتر نهايت تمجيد از تشيع علوي را دارد و به كرّات از شيعيان مخلص مانند مرحوم سيّد شرف الدين ياد مي كند. و از حضرت امام خميني(ره) به دفعات تمجيد و ستايش كرده و به روح خدا تعبير مي نمايد، {V(دكتر شريعتي، مجموعه آثار، ج 20، ص 119)V}. سادساً: اصلِ وجود تعزيه و عزاداري براي امام حسين(ع) و ائمه اطهار(ع) داراي پشتوانه محكمي از احاديث و روايات معتبر و سيره ائمه اطهار(ع) مي باشد كه اصلاً قابل خدشه نيست. مراسم سوگواري عاشورا، (عزاداري، تعزيه خواني، مراسم روضه خواني و...) از پيش از صفويه در ايران به ويژه خراسان عصر تيموري رواج داشته و كتاب روضة الشهداء از ملا حسين كاشفي (م 910) براي محافل روضه خواني خراسان تأليف شده بوده است آن هم در روزگاري كه هنوز پاي شاه اسماعيل به خراسان نرسيده و قزلباشان شيعه در آنجا حضور و نفوذي نداشتند. در عصر حضور ائمه معصومين(ع) و پيامبر اكرم(ص) نيز برگزاري تعزيه براي شهداء و مرحومين امري رايج بوده است كه مي توان به: برگزاري مراسم عزاداري براي حمزه سيدالشهداء توسط زنان مدينه، برگزاري مراسم عزاداري براي امام حسين(ع) توسط كاروان اسراء به مدت سه روز در شام و بعد از برگشتن از شام بر سر قبر مطهر امام حسين(ع) در كربلا، و سپس در مدينه اشاره نمود و حتي امامان معصوم(ع) نيز براي عزاداري جدشان هر ساله تشكيل مراسم عزاداري مي دادند، {V(ر.ك: رسول جعفريان، صفويه از ظهور تا زوال، ص 237) V} اما سبك عزاداري به فرهنگ هر قومي بر مي گردد. به عبارت ديگر تعزيه از مقوله هنر است كه ممكن است در آن از موارد مشابه حتي از كشورها و آئين هاي ديگر تقليد شود، و اين تا جايي كه با ارزشها و معارف اسلامي مغايرت نداشته باشد مشكلي ندارد. در عين حال برخي از منابع تاريخي برآنند كه نخستين بار زنان بني هاشم هنگام ورود به كربلا به رسم عزاداري به سينه خود مي زدند.

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.